.
.
آهویی که به کفتار چشمک بزنه ،
لیاقت نداره سایه ی “شیــــر” رو سرش باشه . . !!
.
تو را نمیدانم
ولی من حرف اخرم را با بغض خوردم
دلم سیگار میخواهد
دلم سیگار میخواهد
برای داغ کردن دستی که خوبی میکند !
از حقیقتـــــــــ های تلخ خسته ام
یک دروغ شیرینــــــــــــــ بگو
بگو دوستـــــت دارم
بـــــه همــــــــین
بغـــــــــــض
لعنــــــــتی
قســـــــم
نوبـــــت
گریــه" تـــــو" هــم مــی رسد…
به من حق بده
که میل به خوردن نداشته باشم
این بغضها که
تو به خورد من میدهی
سیر سیرم میکند …
دلم میخواهد گاه به دستانت که مینگری ،
جای خالی دستانم را به یاد آوری...
عشق یعنی:
وقتی ازت سوال کردن
چه نسبتی باهاش داری؟
سرت بگیری بالاو شجاعانه یگی
"عشقمه" میفهمی؟